غزل شمارهٔ 538
1. یارب، تو حاضری که ز دستش چه میکشم؟
2. وز عشوههای نرگس مستش چه میکشم؟
3. صد نوبت آزمودم و جز بند دل نبود
4. دیگر کمند زلف چو شستش چه میکشم؟
5. چون آهوان به حکم خطا حلق خویشتن
6. در حلقههای سنبل پستش چه میکشم؟
7. گفتم: به دامنش بکشم گرد از آسمان
8. چون گرد بر ضمیر نشستش چه میکشم؟
9. چندین هزار جو و جفا زان دهن، که نیست
10. از بهر یک دو بوسه که هستش، چه میکشم؟
11. خونم ز دل گشود و برویم ببست در
12. بنگر که: از گشاد وز بستش چه میکشم؟
13. ایدل، ندیدهای، برو از اوحدی بپرس
14. تا از دو لعل کینه پرستش چه میکشم؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده