اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 578

1. تا بر آن عارض زیبا نظر انداخته‌ایم

2. خانهٔ عقل به یک بار برانداخته‌ایم

3. بر دل ما دگر آن یار کمان ابرو تیر

4. گو: مینداز، که ما خود سپر انداخته‌ایم

5. هیچ شک نیست که: روزی اثری خواهد کرد

6. تیر آهی که به وقت سحر انداخته‌ایم

7. ای که قصد سر ما داری، اگر لایق تست

8. بپذیرش، که به پای تو در انداخته‌ایم

9. به جفا از در خود دور مگردان ما را

10. تا بجوییم دلی را که در انداخته‌ایم

11. قدر خاک درت اینها چه شناسند؟ که آن

12. توتیاییست که ما در بصر انداخته‌ایم

13. اوحدی راز خود از خلق نمی‌پوشاند

14. گو: ببینید که: ما پرده در انداخته‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان
* دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست
شعر کامل
سعدی
* ز نقش خط که به رخسار ارغوان زده ای
* رقم به خون من ای نازنین جوان زده ای
شعر کامل
حزین لاهیجی
* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی