اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 616

1. امشب ز هجر یار بخواهم گریستن

2. زارم ز عشق و زار بخواهم گریستن

3. نالیده‌ام هزار شب از هجر و بعد ازین

4. هر شب هزار بار بخواهم گریستن

5. گو: روی من نگار شو از خون دل که من

6. بی‌روی آن، نگار بخواهم گریستن

7. چون بی‌شمار غصه کشیدم ز هجر او

8. زین غصه بی‌شمار بخواهم گریستن

9. بی‌اختیار چند کند گریه دیده‌ای؟

10. چندی به اختیار بخواهم گریستن

11. تا بشنوم ز خاک درش بوی او شبی

12. در خاک کوچه خوار بخواهم گریستن

13. پنهان چو شد ز اوحدی آن نور دیده، من

14. پنهان و آشکار بخواهم گریستن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یادگار جگر سوخته مجنون است
* لاله ای چند که از دامن صحرا برخاست
شعر کامل
صائب تبریزی
* به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
* تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست
شعر کامل
سعدی
* به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست
* نبسته است کسی شاهراه دلها را
شعر کامل
صائب تبریزی