اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 617

1. سهل باشد روزه از نانی و آبی داشتن

2. روزه از روی چنان باشد عذابی داشتن

3. سوختم از روزهٔ هجرانش، اندر عید وصل

4. هم به می باید حریفان را شرابی داشتن

5. ایکه خوابت میبرد، بنشین، که با هم راست نیست

6. میل خوبان کردن و در دیده خوابی داشتن

7. از غم او گر بگریی باز پوشان چشم‌تر

8. گر نمی‌یاری چو مادر آفتابی داشتن

9. آنکه ما را عیب می‌گوید درین آشفتگی

10. پیش آن رویش نمی‌باید نقابی داشتن

11. اوحدی، گر عشق می‌ورزی ز سور دل منال

12. لازمت باشد درین آتش کبابی داشتن

13. گر همی‌خواهی که چون چنگت نوازد،واجبست

14. گوش پیش گوشمالش چون ربابی داشتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم حسرت به سر اشک فرو می‌گیرم
* که اگر راه دهم قافله بر گل برود
شعر کامل
سعدی
* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی
* دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
* سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
شعر کامل
وحشی بافقی