اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 643

1. چشم دولت را اگر زین به نظر هستی به من

2. آن فراق اندیش روزی باز پیوستی به من

3. همچو ماهی صید آن ماهم، که روزی بیست بار

4. زلف چون دامش در اندازد همی شستی به من

5. گر سر زلفش به دست من رسیدی گاه گاه

6. کی رسیدی محنت ایام را دستی به من؟

7. گفتمش روزی که: از وصل تو کی من برخورم؟

8. گفت: با چندین بلندی کی رسد پستی به من؟

9. گر مجالی بودی اندر خانهٔ وصلش مرا

10. پرتوی از روزن مهرش فرو جستی به من

11. ورنه چشم مست او را زلف او یار آمدی

12. این خرابی کی رسیدی از چنان مستی به من؟

13. اوحدی بی‌مهرش ار بودی زمانی، کافرم

14. گر به مسمار وفاقش چرخ بر بستی به من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به ساده دلی های من توان بخشید
* خطا نموده ام و چشم آفرین دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی
* دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
* گوشه تاج سلطنت می‌شکند گدای تو
شعر کامل
حافظ