غزل شمارهٔ 681
1. دل به تو دادیم و شکستی، برو
2. سینهٔ ما را چو بخستی ، برو
3. داد دل از پیش تو میخواستم
4. چون بت بیداد پرستی، برو
5. باز ز سر عربده داری و جنگ
6. هیچ نگویم که: تو مستی، برو
7. نیستی از همچو منی در جهان
8. سهل بود، چون که تو هستی، برو
9. آمده بودم که نشینی دمی
10. چون ز تکبر ننشستی، برو
11. گم شده بودم که: بجویی مرا
12. چونکه نجستی و بخستی، برو
13. اوحدی شیفته در دام تست
14. گر تو ازین دام بجستی، برو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده