اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 681

1. دل به تو دادیم و شکستی، برو

2. سینهٔ ما را چو بخستی ، برو

3. داد دل از پیش تو می‌خواستم

4. چون بت بیداد پرستی، برو

5. باز ز سر عربده داری و جنگ

6. هیچ نگویم که: تو مستی، برو

7. نیستی از همچو منی در جهان

8. سهل بود، چون که تو هستی، برو

9. آمده بودم که نشینی دمی

10. چون ز تکبر ننشستی، برو

11. گم شده بودم که: بجویی مرا

12. چونکه نجستی و بخستی، برو

13. اوحدی شیفته در دام تست

14. گر تو ازین دام بجستی، برو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هزار جهد بکردم که یار من باشی
* مرادبخش دل بی‌قرار من باشی
شعر کامل
حافظ
* از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام
* زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
شعر کامل
سنایی
* گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان
* بلا بگردد و کام هزارساله برآید
شعر کامل
حافظ