اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 699

1. ای از عرب و از عجمت مثل نزاده

2. حسن تو عرب را و عجم را بتو داده

3. در روی عجم چشم توصد تیر کشیده

4. وز چشم عرب لعل تو صد چشمه گشاده

5. خوبان عرب بر سر اسب تو دویده

6. شاهان عجم پیش رخت گشته پیاده

7. از چشم تو مجنون عرب یافته مستی

8. وز لعل توشیرین عجم ساخته باده

9. گیرد عربی داغ غمت بر تن سوده

10. دارد عجمی نقش رخت بر دل ساده

11. از روی تو در عید عجم خاسته غوغا

12. از زلف تو در دین عرب فتنه فتاده

13. در ملک عجم اوحدی از وصف رخ تو

14. بر نطق فصیحان عرب بند نهاده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غم مرا دگران بیش می خورند از من
* همیشه روزی من رزق دیگران باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
* چرا به دانه انسانت این گمان باشد
شعر کامل
مولوی
* نرگس مست تو گر باده چنین پیماید
* نیست ممکن که ز مجلس برود هشیاری
شعر کامل
خواجوی کرمانی