اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 760

1. دانه‌ای بر روی دام انداختی

2. مرغ آدم را ز بام انداختی

3. تا شود سجاده و تسبیح رد

4. جرعه‌ای در کاس و جام انداختی

5. هر کرا خون خواستی کردن حلال

6. خرقهٔ او بر حرام انداختی

7. چون سزای سوختن دیدی مرا

8. در چنین سودای خام انداختی

9. بیدلان را چون ندیدی مرد وصل

10. در کف پیک و پیام انداختی

11. یک سخن ناگفته، ما را چون سخن

12. در زبان خاص و عام انداختی

13. دیگران را بار دادی چون کلیم

14. اوحدی را در کلام انداختی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلی دیدم نچیدم بامدادش
* دریغا چون شب آمد برد بادش
شعر کامل
نظامی
* هزار جامه بدل کرد روزگار و هنوز
* حدیث دیده یعقوب و پیرهن باقی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
* چو سرو و بید به هر حال سایه گستر باش
شعر کامل
صائب تبریزی