اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 775

1. نقشی ز صورت خود هر جا پدید کردی

2. پس عشق دیدن آن در ما پدید کردی

3. تا هر کسی نداند سر پرستش تو

4. وامق بیافریدی، عذرا پدید کردی

5. خورشید را بدادی نوری ز طلعت خود

6. وز بهر خدمت او جوزا پدید کردی

7. تا قطره را نباشد از گم شدن هراسی

8. بر راه باز گشتن دریا پدید کردی

9. می‌خواستی که از ما بر ما بهانه گیری

10. ورنه چرا ز آدم حوا پدید کردی؟

11. نوری که شمع گردون از عکس اوست روشن

12. در نقطهٔ دل ما چون ناپدید کردی

13. تا دولت وصالت بی‌وعده‌ای نباشد

14. امروز عاشقان را فردا پدید کردی

15. زان ساغر نهانی بر باده‌ای که دانی

16. چون گرم گشت منزل غوغا پدید کردی

17. از جستن نهانت چون اوحدی زبون شد

18. در عین بی‌نشانی خود را پدید کردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
* پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
شعر کامل
مولوی
* اگر دلجویی طفلان نمی شد سنگ راه من
* به مجنون یاد می دادم ز خود بیرون دویدن را
شعر کامل
صائب تبریزی
* به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
* چو سرو و بید به هر حال سایه گستر باش
شعر کامل
صائب تبریزی