اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 8

1. درد سری می‌دهیم باد صبا را

2. تا برساند به دوست قصهٔ ما را

3. برسر کویش گذر کند به تانی

4. با لب لعلش سخن کند به مدارا

5. پیرهن ما قبا کند به نسیمش

6. برکند از ما دگر به مژده قبا را

7. مرهم این ریش کرد نیست، که عمری

8. سینه سپر بوده‌ایم زخم بلا را

9. دنیی و دین کرده‌ایم در سر کارش

10. گردن و سر می‌نهیم تیغ و قفا را

11. ای بت نامهربان، بیا و بیاموز

12. از سخن من حدیث مهر و وفا را

13. پای چنین سرزنشت‌ها چو نداری

14. دست مزن عاشقان بی سرو پارا

15. عیب زبونی نه لایقست،گر از خود

16. دفع ندانست کرد تیغ قضا را

17. اوحدی، از من بدار دست ملامت

18. من چه کنم؟ کین ارادتست خدا را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون آب روی لاله و گل فیض حسن توست
* ای ابر لطف بر من خاکی ببار هم
شعر کامل
حافظ
* در قمار عشق آخر، باختم دل و دین را
* وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* او را برنگ و بوی نگویم نظیر نیست
* گلبن نظیر اوست ولی دلپذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری