اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 802

1. جهد بکن تا که به جایی رسی

2. درد بکش، تا به دوایی رسی

3. بر سر آن کوچه بسی برگهاست

4. خیز و برو، تا به نوایی رسی

5. پیرهنی چاک نکردی به عشق

6. کی ز بر او به قبایی رسی؟

7. تا نشوی فارغ و یکتا، کجا

8. از سر آن زلف بتایی رسی؟

9. بس که به بوسی تو زمینش ز دور

10. تا که به بوسیدن پایی رسی

11. گر تو درآیی ز پی کاروان

12. زود به آواز درایی رسی

13. از صف دل دور مشو، زانکه تو

14. هم ز دل خود به صفایی رسی

15. ای که به مخلوق چنین غره‌ای

16. خود چه کنی؟ گربه خدایی رسی

17. خواجه ترا چون ز غلامان شمرد

18. گر نگریزی به بهایی رسی

19. یوسف خود را بتوانی ربود

20. گر به چنین گرگ‌ربایی رسی

21. اوحدیا، سایه ز ما برمگیر

22. گر به چنین ظل همایی رسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیوسته است سلسله موجها به هم
* خود را شکسته هر که دل ما شکسته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتم که نیاویزم با مار سر زلفت
* بیچاره فروماندم پیش لب ضحاکت
شعر کامل
سعدی
* هوای گلشن فردوس بی غبار بود
* چگونه سیب زنخدان او غبار گرفت؟
شعر کامل
صائب تبریزی