اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 87

1. نوبهارست و چمن خرم و گلزار اینجاست

2. ارم دیده و آرام دل زار اینجاست

3. بر سر خار چمن روی بمالیم چو گل

4. گر بدانیم که باز آن گل بی‌خار اینجاست

5. تن از آنجا نشکیبد، دلم اینجا چون نیست

6. دلم آنجا ننشیند، که مرا یار اینجاست

7. عجب ار تا به ابد روی رهایی بیند

8. این دل خسته که محبوس و گرفتار اینجاست

9. شکرم زان لب و سیب از رخ و نار از سینه

10. نفرستاد، چو دانست که: بیمار اینجاست

11. اگرم نیز بگوید که: دل خویش ببر

12. روی آوردن او نیست، که دلدار اینجاست

13. روی آن نیست که: این جا بنشیند بی‌کار

14. دل آشفتهٔ ما را، که سر و کار اینجاست

15. از وجود من اگر اندک و بسیاری ماند

16. اندک اینست که می‌بینی و بسیار اینجاست

17. بر من این جا تو اگر عرضه کنی هشت بهشت

18. ندهم دل به بهشت تو، که دیدار اینجاست

19. می به دست من سر گشته اگر خواهی داد

20. هم ازین میکده درخواه، که دستار اینجاست

21. هر چه در جملهٔ خوبان طلبیدی از حسن

22. به رخ دوست نظر کن، که به یک بار اینجاست

23. پیش شکر دهنش بار شکر نگشایند

24. چو ببینند که: آن قند به خروار اینجاست

25. بجز او کس نشناسم که بجوید دل ما

26. بفرست، اوحدی، آن دل، که خریدار اینجاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قطره آبی که دارد در نظر گوهر شدن
* از کنار ابر تا دریا تنزل بایدش
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
* که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
شعر کامل
سعدی
* دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
* خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
شعر کامل
حافظ