اوحدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 880

1. با دشمنان ما شد هم خانه آشنایی

2. کرد از فراق ما را دیوانه آشنایی

3. روزی هزار نوبت از شمع عارض خود

4. ما را بسوخت همچون پروانه آشنایی

5. از زلف و خال مشکین پیوسته بر رخ و لب

6. هم دام عشق دارد هم دانه آشنایی

7. ترس خدا ندارد در سینه شهر سوزی

8. مویی وفا ندارد در شانه آشنایی

9. آن روز کاشنا شد با من به دلنوازی

10. گفتم که: زود گردد بیگانه آشنایی

11. پیمانهٔ‌پر از می در ده، مگر که با ما

12. پیمان کند چو بیند پیمانه، آشنایی

13. ای اوحدی، چه حاجت چندین سخن؟ که حرفی

14. بس، گر چنانکه باشد در خانه آشنایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وان قطرهٔ باران که برافتد به سمنبرگ
* چون نقطه سفیداب بود از بر طومار
شعر کامل
منوچهری
* هر دو عالم قیمت خود گفته ای
* نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را
* کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی