عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 122

1. گر شوم صد سال محروم از نگاه روی دوست

2. دیده نگشایم مگر وقتی که آیم سوی دوست

3. تا قیامت هر سر مویم جدا در خون تپد

4. گر به آرامم نباشد رخصت از سرکوی دوست

5. ای مسیحا زانو از لطفم به زیر سر منه

6. عهد این شوریده سر مشکن به خشت کوی دوست

7. از کمال خرمی عاشق نگنجد در کفن

8. گر نسیمی آید و گوید که دارم بوی دوست

9. کس نمی پیچد ز عرض مهر عرفی، منع بس

10. من ز دل پرسیده ام ، او می شناسد خوی دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ورق گردانی عمر زلیخا نامه ای دارد
* که انجام محبت خوشتر از آغاز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* به بوی وصل گل از آشیان سفر کردم
* به وصل گل نرسیدم ز آشیان ماندم
شعر کامل
صائب تبریزی
* گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
* دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
شعر کامل
حافظ