عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 148

1. منم که از غم محرومیم جدایی نیست

2. میانه ی من و امید، آشنایی نیست

3. من وبهشت محبت، کز آب کوثر او

4. به غیر خون دل و زهر بینوایی نیست

5. از آن به درد دگر هر زمان گرفتارم

6. که شیوه های تو را با هم آشنایی نیست

7. بیا که حسن به طور دل است شعله فروز

8. مرو به وادی ایمن که روشنایی نیست

9. غبار تنگ دلی بر جهان نشسته چنان

10. که هیچ گوشه ای از بهر دل گشایی نیست

11. سوال نیک و بد از ما نمی کنند به حشر

12. گناه اهل محبت به جز رهایی نیست

13. ز عشق و حالت عرفی سوال کردم، گفت

14. هنر بسی است کسی را که بی وفایی نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
* گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
شعر کامل
حافظ
* شکل امرود تو گویی که ز شیرینی و لطف
* کوزه‌ای چند نباتست معلق بر بار
شعر کامل
سعدی
* بر بیاض گردن او خال دیدم، سوختم
* کاین نشان انتخاب از دیده گستاخ کیست؟
شعر کامل
صائب تبریزی