عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 149

1. گر به دیرم طلبد مغبچه ی حور سرشت

2. بیم دوزخ برم از یاد جو امید بهشت

3. نسبت سبحه و زنار دو صد رنگ آمیخت

4. ور نه این رشته ی پیمانست که آدم بسرشت

5. عشرت رفته مجو باز، که دهقان فلک

6. تخم هر کشته که بدرود دگر بار بکشت

7. ساغر می چو دهی بوسه ز پی نیز بده

8. به ندامت بکشم گر که کنندم به بهشت

9. ترک دین در ره معشوق گناه است، ولی

10. نه گناه است که در نامه توانند نوشت

11. این قدر کعبه پرستی که تو داری عرفی

12. از تو آید که کنی منع من از طوف کنشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
* در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست
شعر کامل
حافظ
* مریض مصلحت خویش را نمی داند
* به تلخ و شور طبیب زمانه قانع باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا به گور سپاری مگو وداع وداع
* که گور پرده جمعیت جنان باشد
شعر کامل
مولوی