عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 156

1. گر دل عنان فرصت از آغاز می گرفت

2. کام ابد ز طالع ناساز می گرفت

3. گر سایه ی همای سعادت نمی گذاشت

4. کبک دری ز چنگل شهباز می گرفت

5. گر در کمین وسوسه هشیاری کس است

6. جاسوس طبع برانداز می گرفت

7. گر در فریب گاه سلامت نمی غنود

8. صد دزد خانگی به در راز می گرفت

9. پیمانه ی غرور لیالب نمی کشید

10. گر ساغری ز مردم طناز می گرفت

11. گر می گذاشت غمزه ی سافی به دست صبر

12. از دست او پیاله به عهد ناز می گرفت

13. یک جام بی تبسمی اکنون نمی دهد

14. مشتی که زهر چشم ز من باز می گرفت

15. عرفی ز پا فتاده همین بود در جهان

16. مرعی که کام خویش ز پرواز می گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
* کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
شعر کامل
حافظ
* آنچه از مائده فیض بر این نه طبق است
* رزق جمعی است که در پرده شب بیدارند
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو صنم قبلهٔ صاحب نظرانی امروز
* که زنخدان تو آتش به چه زمزم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی