عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 161

1. نزدیک لب رسانده شکستیم جام صلح

2. دشمن غیور بود نبردیم نام صلح

3. ناکرده صلح چشم نمودی و این سزاست

4. آن را که اعتماد کند بر دوام صلح

5. دیری است که از زیارت ما بهره مند نیست

6. بت ی عداوت و بیت الحرام صلح

7. آنان که حسن و عشق موافق شناختند

8. بر جنگ لایزال نهادند نام صلح

9. از شوق می تپید و ز بیم تو عمرها

10. مرغ دل رمیده نمی گشت رام صلح

11. ای دور باش غمزه رهم ده که بهر شوق

12. گیرم ز التفات نهانش پیام صلح

13. عرفی تمام عمر ستم دید و صبر کرد

14. هرگز نیافت مرغ تلافی به دام صلح


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* حیفم آید به قلم نام لبت برد دریغ
* که به صد قرن از آن طرفه کمان نتوان ساخت
شعر کامل
کمال خجندی
* مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
* که روی مردم عالم دوبار باید دید
شعر کامل
صائب تبریزی