عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 162

1. چنان غم تو به آزار جان ما گستاخ

2. که با رخ تو کند خوی آشنا گستاخ

3. قبای ناز چو پوشی بعد ازین یاد آر

4. که می گشاد کسی بند این قبا گستاخ

5. نهال قد تو را رشک شاخ گل گفتم

6. به شاخ گل نوزد بعد ازین صبا گستاخ

7. به عشق ساده رسد محرمی، نه عقل فضول

8. کجاست قرب ادب پیشه و کجا گستاخ

9. ادب ز من طلبد شوخ آشنا رویی

10. که از تبسم او می شود حیا گستاخ

11. از آن سبب در بیکانه کوفت حسن غیور

12. که با کرشمه ی او هست آشنا گستاخ

13. عطای دوست شرابی دهد که از آن آمد

14. گناه پیشه به هنگامه ی جزا گستاخ

15. در آن مقام که از ناز حسن دلگیر است

16. از این مترس که بیگانه ای، در آ گستاخ

17. نیافت ره به حریم یگانگی عرفی

18. که همتش به ادب بود، مدعا گستاخ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نی همه یک رنگ دارد در نیستان‌ها ولیک
* از یکی نی قند خیزد وز دگر نی، بوریا
شعر کامل
خاقانی
* بر سر هر نرگسی ماهی تمام
* شش ستاره بر کنار هر مهی
شعر کامل
منوچهری
* هر جامه که بر قامت عشاق بریدند
* عشق تو به سر پنجه قدرت کفنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی