عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 216

1. کجاست فتنه که آن شوخ را سوار کند

2. زمانه را گل آشوب در کنار کند

3. گناه کارم و دردا که نیست آن عزت

4. که انفعال به عفوم امیدوار کند

5. برای آن که دلیرش کند به خون ریزی

6. زمانه شوق تو را مایل شکار کند

7. به ناله نرم بسازم دلت ، از آن ترسم

8. که نالهٔ دگری در دل تو کار کند

9. خوش آن که پیش تو پرسند حال عرفی را

10. شکایتی به کنایت ز روزگار کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* با دوست کنج فقر بهشتست و بوستان
* بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
شعر کامل
سعدی
* دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان
* امشب نظر به روی تو از خواب خوشترست
شعر کامل
سعدی