غزل شمارهٔ 271
1. دل در این عالم ویرانه نگیرد
2. قاصد به دیاری که رود، نگیرد
3. دل خوش کن مردان خرابات بود عشق
4. از شعر که در کعبه و بت نگیرد
5. معنی به دلم باز شد، اما به زبانم
6. این گنج روان، جای به ویرانه نگیرد
7. بگشا لب میگون، که لب شهد فروشم
8. آفاق به شیرینی افسانه نگیرد
9. کم نیست که از توبه پشیمان شده عرفی
10. گر سبحه میندازد و پیمانه نگیرد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده