عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 284

1. ز صوت بلبل اندر بوستان فرزانه می گرید

2. جنون مست از نوای جغد در ویرانه می گرید

3. در این ماتم سرا، با مصلحت دانی مصاحب شو

4. که در بازار می خندد، و (هم) در می گرید

5. شراب های های گریه ام، ساقی قدح می کن

6. که عاشق بی قدح می گرید و مستانه می گرید

7. ز اشکش بسترم تر شد، ولی از ناز و استغنا

8. بدان ماند که بر بیگانهٔ بیگانه می گرید

9. کجا در روز محنت غمگسار کس شود، عرفی

10. که می گرید به روز خویش و بی دردانه می گرید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
* رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
شعر کامل
مولوی
* چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
* که به امید تو خوش آب روانی دارد
شعر کامل
حافظ
* گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد
* دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
شعر کامل
هاتف اصفهانی