عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 300

1. دودی ز دل برآمد و خون جوش می زند

2. خون می چکد ز عقل و جنون جوش می زند

3. ای سامری زیاده کن افسون و دم که باز

4. دردم به رغم سحر و فسون جوش می زند

5. پژمرده گشته بود کهن داغ های دل

6. در لاله زار خنده کنون جوش می زند

7. تا جنتم به فال در آمد، بهشت را

8. اندوه در برون و درون جوش می زند

9. در وادیی گمم که ز دل های تشنکان

10. چندین هزار چشمهٔ خون جوش می زند

11. تا زخم دل گشوده و در خون نشسته ام

12. در آتشم درون و برون جوش می زند

13. عرفی کجاست غمزه، به تقلید او که باز

14. در صیدگاه، صید زبون جوش می زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
* چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
شعر کامل
حافظ
* ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
* از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
شعر کامل
سعدی
* چه سود از روضۀ جنت اگر شیرین معاذالله
* ز کوی خود دری در روضۀ فرهاد نگشاید
شعر کامل
جامی