عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 305

1. ترسم از اهل ورع، شوق شرابم بکشند

2. به بهشتم بفریبند و به خوابم بکشند

3. در دم نزع اگر توبه ز می خواهم کرد

4. بهتر آن است که رندان به شرابم بکشند

5. من که بیزار نخواهم شدن از موی سفید

6. جای آن است که در عهد شبابم بکشند

7. چون ز آسیب شبیخون نتوانم جان برد

8. دارم امید نارفته به خوابم بکشند

9. سخنی در دلم آمد که اگر گفته شود

10. اهل تحقیق به ناپخته جوابم بکشند

11. بایزیدم که ان الحق به زبان می آرم

12. گو مریدان که همین دم به شتابم بکشند

13. عرفی از صومعه بگذار که بیرون آیم

14. گر پسندی که ز شوق می نابم بکشند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان
* بگذار تا ببینم که که می‌زند به تیرم
شعر کامل
سعدی
* نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
* شوربخت آن که او نخورد و نداد
شعر کامل
رودکی
* اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
* به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
شعر کامل
حافظ