غزل شمارهٔ 318
1. غم چو شبخون می زند، هان دوستان لشگر کنید
2. جست و جویم گر کنید از بالش و بستر کنید
3. هیچکس در درد دل گفتن چو من فیروز نیست
4. حاضرم، بسم الله، اول گفت و گوی سر کنید
5. درد دل بسیار دارم، فرصت سوگند نیست
6. هر چه گویم، گر چه ناممکن بود، باور کنید
7. اینک آمد عرفی از می، مست و بت پرست
8. هان مسلمانان دگر تعظیم این کافر کنید
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده