عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 318

1. غم چو شبخون می زند، هان دوستان لشگر کنید

2. جست و جویم گر کنید از بالش و بستر کنید

3. هیچکس در درد دل گفتن چو من فیروز نیست

4. حاضرم، بسم الله، اول گفت و گوی سر کنید

5. درد دل بسیار دارم، فرصت سوگند نیست

6. هر چه گویم، گر چه ناممکن بود، باور کنید

7. اینک آمد عرفی از می، مست و بت پرست

8. هان مسلمانان دگر تعظیم این کافر کنید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
* شوربخت آن که او نخورد و نداد
شعر کامل
رودکی
* شگفتی بگیتی ز رستم بس است
* کزو داستان بر دل هرکس است
شعر کامل
فردوسی
* ز افتادگی به مسند عزت رسیده است
* یوسف کند چگونه فراموش، چاه را؟
شعر کامل
صائب تبریزی