عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 343

1. گشود زلف معنبر شمال، تا چه کند

2. نهفته چهرهٔ عاشق خیال، تا چه کند

3. به یک دو روزه وصالش، زمانه خونم خورد

4. هنوز دشمنی ماه و سال، تا چه کند

5. به صد کرشمه مرا سوخت تا خطش ندمید

6. هنوز کشمکش خط و خال، تا چه کند

7. شراب حاضر و شمشیر و طول عمر

8. پس دو جام دگر این ملال، تا چه کند

9. مجال حرف سپارش نبود و بلبل بود

10. کنون که یافته عرفی مجال، تا چه کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رتبه زمزمه عشق ندارد زاهد
* بگذارید که آوازه جنت شنود
شعر کامل
صائب تبریزی
* حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
* محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
شعر کامل
حافظ
* نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
* به آتش می رود این غافلان از راه آب آخر
شعر کامل
صائب تبریزی