عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 354

1. دلی کز حسن آن گل، در نظر گلزارها دارد

2. اگر برگ گلی باشد، درونش خارها دارد

3. دلیل عصمت زاهد، بدانی زهد و تقوا را

4. که او در پردهٔ اسلام و دین، زنارها دارد

5. من و وادی شوق ناوک صید افکنی، کانجا

6. تذروران حرم را بر سر دیوارها دارد

7. اگر بادی وزد، چون شعله، بر من، عشق می لرزد

8. ازین معلوم می گردد که بر من کارها دارد

9. ز منع انده و تکلیف، خوشحالی در آزار است

10. زبان شکوه عرفی از چنین آزارها دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
* به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
شعر کامل
سعدی
* ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
* ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
شعر کامل
حافظ
* عالم شهر گو مرا وعظ مگو که نشنوم
* پیر محله گو مرا توبه مده که بشکنم
شعر کامل
سعدی