عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 356

1. کسی که از اِلم عشق بی دماغ شود

2. عجب به همره جانان به گشت باغ شود

3. چراغ انجمن طور اگر دهد پرتو

4. ز خاک بادیه هر ذره شبچراغ شود

5. چراغ تیره شبم بی رخت چراغ دگر است

6. نقاب را بگشا تا شبم چراغ شود

7. به داغ تشنگی آسوده ام در آن وادی

8. که شعله از نم آب حیات داغ شود

9. تذرو و فاخته از بس نفاق ورزیدند

10. بدان رسید که بلبل انیس زاغ شود

11. ز بس که داده به عرفی عجب متاع فراغ

12. قرارداد که نبود اگر فراغ شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای زلف یار سخت پریشان ودرهمی
* دست بریده که ترا شانه می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
* در میان این و آن فرصت شمار امروز را
شعر کامل
سعدی
* به خاموشی توان شد گوهر اسرار را محرم
* صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دریا
شعر کامل
صائب تبریزی