عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 389

1. منم که می کنم از درد بی کرانهٔ خویش

2. مگو، مگو ز غم، آرایش زمانهٔ خویش

3. فلک به چرب زبانی، گدای فرصت نیست

4. به مدعی ندهی، گوهر یگانهٔ خویش

5. ز نفخ صور نه توفان نوح بی خطر است

6. چرا نتازد عنقا به آشیانهٔ خویش

7. به وعده گاه تو امید آنقدر بنشاند

8. که در دیار خودم سوخت ٔ خویش

9. خراب آتش رمز محبتم عرفی

10. که در شرار نهان می کند زبانهٔ خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو و طوبی و ما و قامت یار
* فکر هر کس به قدر همت اوست
شعر کامل
حافظ
* مژگان تو دل را هدف تیر ستم ساخت
* ابروی تو جان را سپر تیغ بلا کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ز افسون و از جادوی برتری
* جهاندار و بر داوران داوری
شعر کامل
فردوسی