عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 399

1. درمانده ام به صحبت امید و بیم خویش

2. گه نوحه سنج خویشم و گاهی ندیم خویش

3. کامی که از شرف محک جود حاتم است

4. می بایدم گرفت از بخت لئیم خویش

5. هوشم فدای نکهت آن گل که تا ابد

6. نام بهشت کرده بلند از نسیم خویش

7. رستم ز مدعی به قبول غلط، ولی

8. در تابم از شکنجهٔ طبع سلیم خویش

9. آن کس که بی چراغ در آید به خلوتم

10. بنمایمش تجلی طور از حریم خویش

11. شکر صفای سینه، کنون آشتی کنم

12. در رستخیز اگر بشناسم نعیم خویش

13. اکنون می مغانه به عرفی حلال شد

14. کز بی خودی گذاشت ره مستقیم خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند
* درخت گل همه بیبرگ و بار خواهد ماند
شعر کامل
اوحدی
* فروغ عاریت با نور ذاتی برنمی آید
* که روز ابرباشد از شب مهتاب روشنتر
شعر کامل
صائب تبریزی
* بوی کافور ازین مرده دلان می آید
* که به این طایفه آمیخت که نامرد نشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی