عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 405

1. در دل شکنی آفت صرف است نگاهش

2. طفلی که پدر می شکند طرف کلاهش

3. طاعت بر دنیا چه تمتع برد از تخت

4. کز فرّ هما دور بود تارک شاهش

5. ما لشکر عشقیم که تسخیر دو عالم

6. چون آب فرو می چکد از تیغ سپاهش

7. ره بر مه کنعان نکند خجلت بهتان

8. تا رو به ره شکر کند محنت جاهش

9. شاید که به آلایش دامانش نگیرند

10. مستی که به دامن نگرد طرف کلاهش

11. از جور فلک داغ نگردد دل عشاق

12. این باغچه پروردهٔ برق است گیاهش

13. سهل است که از ناصیه اش نور بتابد

14. عرفی که در عشق بود ناصیه گاهش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* از توکل در حنا مگذار دست سعی را
* قفل روزی گر کلیدی دارد ابرام است وبس
شعر کامل
صائب تبریزی
* به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی
* چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را
شعر کامل
صائب تبریزی