عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 434

1. از مردن دشوار من است آن مژه پر نم

2. ای جانِ به لب آمده گو یک نگهی کم

3. لطفی تو گرم چاره ندارد عجبی نیست

4. بسمل شده را به نشود زخم به مرهم

5. تا فاش نسازم بر بیگانه غم او

6. تحقیق خصوصیت من کرده به محرم

7. ای اهل بهشت این همه حسرت به غم چیست

8. بر من که رسانم به شما لذت این غم

9. هر گام که می زد کسی از عشق تو ناکام

10. یاران مرا تازه شود شیوهٔ ماتم

11. داغی بنهم بر دل و آن داغ که باشد

12. لب تشنهٔ الماس تر و تشنهٔ مرهم

13. یا رب به جهانی که رود ننگ نباشد

14. عرفی چو برد مایهٔ درد تو ز عالم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو در آیینه نظر داری و زین بی‌خبری
* که به دیدار تو آیینه نظرها دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
* که من او را ز محبان شما می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* درد ما را نیست درمان الغیاث
* هجر ما را نیست پایان الغیاث
شعر کامل
حافظ