عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 435

1. از دل این شعله چو داغ صنم افروخته ایم

2. آتش بتکده را در حرم افروخته ایم

3. شب غم تا به عدم راه برد دلبر کام

4. آتشی راه به راه عدم افروخته ایم

5. موسی آرید به این دیر که ارباب نظر

6. آتش طور ز روی صنم افروخته ایم

7. سجدهٔ برهمن این جا نه حرام است، بیا

8. که صد آتشکده در کنج غم افروخته ایم

9. ما ملامت زدگانیم که در گوشهٔ غم

10. آتش دل همه از داغ هم افروخته ایم

11. کی بر اهل کرم روی طلب زرد کنیم

12. ما که از جرعهٔ جام کرم افروخته ایم

13. گشته ایم از سخن پیر مغان روشن دل

14. به فروغ نفسش جام جم افروخته ایم

15. ما به هر غمکده، عرفی، که گذر داشته ایم

16. شمع مقصود ز یمن قدم افروخته ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
* که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد
شعر کامل
مولوی
* گرت هواست که با خضر همنشین باشی
* نهان ز چشم سکندر چو آب حیوان باش
شعر کامل
حافظ
* هر سرو که در چمن درآید
* در خدمت قامتت نگون باد
شعر کامل
حافظ