غزل شمارهٔ 44
1. امید صلح از آن با شکیب ایوب است
2. که دشمن آشتی انگیز و دوست محجوب است
3. همین عطیه به هر حال خوشدلم دارد
4. که هر چه رفت به عنوان خیر محسوب است
5. تهی بساطی این عهد بین که بی من و تو
6. زمانه نازکش و آفتاب محبوب است
7. نسیم پیرهن می برد از هوش ور نه
8. به رود نیل ز کنعان دو گام یعقوب است
9. خبر نیافته عرفی ز طبع نازک دوست
10. زبان بکش قلم این جا نه جای مکتوب است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده