غزل شمارهٔ 507
1. نیشی گرفته سینهٔ خویش ریش می کنیم
2. تا هست فرصتم ادب خویش می کنیم
3. نایاب گوهریست مرادم و گر نه من
4. دریوزه از نوانگر و درویش می کنیم
5. بیهوده رفتنم ز فروماندگی به است
6. تا خضر نیست رهبری خویش می کنیم
7. دانم که نیست چاره و هر دم ز اضطراب
8. آزار عقل مصلحت اندیش می کنیم
9. عرفی اگر ز کاوش دل مانده ام چه باک
10. ناخن ز کار شد، طلب نیش می کنیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده