عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 570

1. نه از غربت اندر وطن می روی

2. ز دنبالهٔ مرگ من می روی

3. بهای تو ای نافه خود کم نبود

4. که برگشته سوی ختن می روی

5. نه کم عزتی، ای دُر آخر، چرا

6. ز تاج سرم در عدن می روی

7. که دستار، ای گل، به یاد تو بست

8. که مشتاق وار از چمن می روی

9. چه مشتاقی ای تن به سوی لحد

10. که ناشسته اندر کفن می روی

11. خیالی که عرفی خلد در دلت

12. که بی موجب از خویشتن می روی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جام لعل و جامهٔ نیلی سیه روئی بود
* خیز و خم بنمای تا خمری کنم دلق کبود
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سر پر ز شرم و بهایی مراست
* اگر بیگناهم رهایی مراست
شعر کامل
فردوسی
* گلش یکسر به رنگ ارغوان بود
* ولیکن با نشاط زعفران بود
شعر کامل
وحشی بافقی