شمارهٔ 23-زبان اشک
1. چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک
2. روشنتر از ستاره روشنگر است اشک
3. گوهر اگر ز قطره باران شود پدید
4. با آفتاب و ماه ز یک گوهر است اشک
5. با اشک هم اثر نتوان خواند ناله را
6. غم پرور است ناله و جان پرور است اشک
7. بارد ازو لطافت و تابد ازو فروغ
8. چون گوی سینه بت سیمین بر است اشک
9. خاطر فریب و گرم و دلاویز و تابناک
10. همرنگ چهره تو پری پیکر است اشک
11. از داغ آتشین لب ساغر نواز تو
12. در جان ماست آتش و در ساغر است اشک
13. با دردمند عشق تو همخانه است آه
14. با آشنای چشم تو هم بستر است اشک
15. لب بسته ای ز گفتن راز نهان رهی
16. غافل که از زبان تو گویاتر است اشک
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده