شمارهٔ 22 - نیز در ستایش گوید
1. تویی که تیغ ترا شد مسخر آتش و آب
2. فگند هیبت تو زلزله در آتش و آب
3. چه باک از آتش و آبت ؟ که چون خلیل و کلیم
4. ترا شدند مطیع و مسخر آتش و آب
5. حسام تست ، که اندر مواقف پیکار
6. رسد ز پیکر او برد و پیکر آتش و آب
7. ز کین و مهر تو گشته محقق اندوه و لهو
8. ز خشم و عفو تو گشته مقرر آتش و آب
9. اگر بر آتش و بر آب بنگرد خلقت
10. شود معنبر و گردد معطر آتش و آب
11. وگر بر آتش و بر آب بگذری، گردد
12. بزیر پای تو نسرین و عبهر آتش و آب
13. بجنب جاه و جلال تو پست زهره و ماه
14. بپیش باس و نوال تو ابتر آتش و آب
15. ز بیم تیغ و سنان چو آتش و آبت
16. شدند در دل خا را محقرآتش و آب
17. فگنده در کف پیمان تو دل اختر و چرخ
18. نهاده در خط فرمان تو سر آتش و آب
19. همان کند فزع تیغ و هیبت رمحت
20. ببدسگال ، که برموم و شکر آتش و آب
21. همه علوم جهان مضمرست در دل تو
22. چنانکه در دل خاراست مضمر آتش و آب
23. عجب نباشد ، اگر ساخته شوند بطبع
24. ز یمن عدل تو چون دو برادر آتش و آب
25. فلک نباشد با تو برادر اندر قدر
26. چنانکه نیست بفطرت برابر آتش و آب
27. بر کمال محل و وفور مکرمتت
28. عظیم مختصر و بس محقر آتش و آب
29. چو باد خاک بسر بر کنند ، عاجز وار
30. اگر شکوه تو حمله برد بر آتش و آب
31. مخالفان ترا سال و مه بکینه و خشم
32. کشند بر دل و بر چشم لشکر آتش و آب
33. بوقت سوختن و ساختن علی التحقیق
34. ز عنف و لطف تو باشند کمتر آتش و آب
35. بر ضیای ضمیر و صفای خاطر تو
36. نموده مظلم و بوده مکدر آتش و آب
37. ز بس عنا و بکا ، حاسد ترا دادند
38. همیشه با لب خشک و رخ تر آتش و آب
39. کسی که نقص تو خواهد نوشت بر دفتر
40. بگیردش همه اطراف دفتر آتش و آب
41. چو تو بکینه بر آهختی از نیام حسام
42. ز باختر برسد تا بخاور آتش و آب
43. در آن زمان که ز شمشیر صفدران گیرد
44. همه بسیطهٔ آفاق یکسر آتش و آب
45. زبان ها زده و موج ها بر آورده
46. ز گوی اغبر تا موج اخضر آتش و آب
47. یلان معرکه و سرکشان هیجا را
48. گرفته از نف و خوی درع و مغفر آتش و آب
49. در آن مقام بر اشخاص دشمنان باری
50. ز نوک نیزه و از خد خنجر آتش و آب
51. اگرت آتش و آب این زمان بپیش آیند
52. برند ازدم تیغ تو کیفر آتش و آب
53. خدایگانا ، تا کی ز حرب ؟ کز تیغت
54. گرفته عرصهٔ هر هفت کشور آتش و آب
55. بخواه ساغر پر می ، چنانکه طیره شوند
56. ز گونهٔ می و از لون ساغر آتش و آب
57. همیشه باد ز تف دل و نم دیده
58. عدوت را همه بالین و بستر آتش و آب
59. نصیب حاسد و قسم ولیت در عقبی
60. ز قعر دوزخ و از حوض کوثر آتش و آب
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده