سعدی_بوستانباب دوم در احسان (فهرست)

شمارهٔ 17-حکایت درویش با روباه

1. یکی روبهی دید بی دست و پای

2. فرو ماند در لطف و صنع خدای

3. که چون زندگانی به سر می‌برد؟

4. بدین دست و پای از کجا می‌خورد؟

5. در این بود درویش شوریده رنگ

6. که شیری برآمد شغالی به چنگ

7. شغال نگون بخت را شیر خورد

8. بماند آنچه روباه از آن سیر خورد

9. دگر روز باز اتفاق اوفتاد

10. که روزی رسان قوت روزش بداد

11. یقین، مرد را دیده بیننده کرد

12. شد و تکیه بر آفریننده کرد

13. کز این پس به کنجی نشینم چو مور

14. که روزی نخوردند پیلان به زور

15. زنخدان فرو برد چندی به جیب

16. که بخشنده روزی فرستد ز غیب

17. نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست

18. چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست

19. چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش

20. ز دیوار محرابش آمد به گوش

21. برو شیر درنده باش، ای دغل

22. مینداز خود را چو روباه شل

23. چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر

24. چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟

25. چو شیر آن که را گردنی فربه است

26. گر افتد چو روبه، سگ از وی به است

27. بچنگ آر و با دیگران نوش کن

28. نه بر فضلهٔ دیگران گوش کن

29. بخور تا توانی به بازوی خویش

30. که سعیت بود در ترازوی خویش

31. چو مردان ببر رنج و راحت رسان

32. مخنث خورد دسترنج کسان

33. بگیر ای جوان دست درویش پیر

34. نه خود را بیفگن که دستم بگیر

35. خدا را بر آن بنده بخشایش است

36. که خلق از وجودش در آسایش است

37. کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست

38. که دون همتانند بی مغز و پوست

39. کسی نیک بیند به هر دو سرای

40. که نیکی رساند به خلق خدای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
* محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
* پس از عمری گذر افتاده بر ما کاروانی را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* اگر کوه آتش بود بسپرم
* ازین تنگ خوارست اگر بگذرم
شعر کامل
فردوسی