سعدی_بوستانباب هفتم در عالم تربیت (فهرست)

شمارهٔ 19-حکایت اندر نکوهش غمازی و مذلت غمازان

1. یکی گفت با صوفیی در صفا

2. ندانی فلانت چه گفت از قفا؟

3. بگفتا خموش، ای برادر، بخفت

4. ندانسته بهتر که دشمن چه گفت

5. کسانی که پیغام دشمن برند

6. ز دشمن همانا که دشمن ترند

7. کسی قول دشمن نیارد به دوست

8. جز آن کس که در دشمنی یار اوست

9. نیارست دشمن جفا گفتنم

10. چنان کز شنیدن بلرزد تنم

11. تو دشمن‌تری کاوری بر دهان

12. که دشمن چنین گفت اندر نهان

13. سخن چین کند تازه جنگ قدیم

14. به خشم آورد نیکمرد سلیم

15. ازان همنشین تا توانی گریز

16. که مر فتنهٔ خفته را گفت خیز

17. سیه چال و مرد اندر او بسته پای

18. به از فتنه از جای بردن به جای

19. میان دو تن جنگ چون آتش است

20. سخن‌چین بدبخت هیزم کش است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
* وان که این کار ندانست در انکار بماند
شعر کامل
حافظ
* گل از نسرین همی‌پرسد که چون بودی در این غربت
* همی‌گوید خوشم زیرا خوشی‌ها زان دیار آمد
شعر کامل
مولوی
* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی