سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 145

1. آفرین خدای بر جانت

2. که چه شیرین لبست و دندانت

3. هر که را گم شدست یوسف دل

4. گو ببین در چه زنخدانت

5. فتنه در پارس بر نمی‌خیزد

6. مگر از چشم‌های فتانت

7. سرو اگر نیز آمدی و شدی

8. نرسیدی بگرد جولانت

9. شب تو روز دیگران باشد

10. کآفتابست در شبستانت

11. تا کی ای بوستان روحانی

12. گله از دست بوستانبانت

13. بلبلانیم یک نفس بگذار

14. تا بنالیم در گلستانت

15. گر هزارم جفا و جور کنی

16. دوست دارم هزار چندانت

17. آزمودیم زور بازوی صبر

18. و آبگینست پیش سندانت

19. تو وفا گر کنی و گر نکنی

20. ما به آخر بریم پیمانت

21. مژده از من ستان به شادی وصل

22. گر بمیرم به درد هجرانت

23. سعدیا زنده عارفی باشی

24. گر برآید در این طلب جانت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ
* گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
* تو در طریق ادب باش و گو گناه من است
شعر کامل
حافظ
* مردم سپند بر سر آتش نهند و تو
* آتش زدی به عالم از آن خال چون سپند
شعر کامل
فروغی بسطامی