سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 18

1. ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را

2. یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را

3. اول پدر پیر خورد رطل دمادم

4. تا مدعیان هیچ نگویند جوان را

5. تا مست نباشی نبری بار غم یار

6. آری شتر مست کشد بار گران را

7. ای روی تو آرام دل خلق جهانی

8. بی روی تو شاید که نبینند جهان را

9. در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت

10. حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را

11. آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل

12. شهد لب شیرین تو زنبورمیان را

13. زین دست که دیدار تو دل می‌برد از دست

14. ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را

15. یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح

16. یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را

17. وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده

18. تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را

19. سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست

20. کز شادی وصل تو فرامش کند آن را

21. ور نیز جراحت به دوا باز هم آید

22. از جای جراحت نتوان برد نشان را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول
* که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بید مجنونیم برگ ما زبان خامشی است
* گل بچین از برگ ما، احوال بار ما مپرس
شعر کامل
صائب تبریزی
* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی