سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 19

1. کمان سخت که داد آن لطیف بازو را

2. که تیر غمزه تمامست صید آهو را

3. هزار صید دلت پیش تیر بازآید

4. بدین صفت که تو داری کمان ابرو را

5. تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی

6. که روز معرکه بر خود زره کنی مو را

7. دیار هند و اقالیم ترک بسپارند

8. چو چشم ترک تو بینند و زلف هندو را

9. مغان که خدمت بت می‌کنند در فرخار

10. ندیده‌اند مگر دلبران بت رو را

11. حصار قلعه باغی به منجنیق مده

12. به بام قصر برافکن کمند گیسو را

13. مرا که عزلت عنقا گرفتمی همه عمر

14. چنان اسیر گرفتی که باز تیهو را

15. لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم

16. سخن بگفتی و قیمت برفت لؤلؤ را

17. بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست

18. چنان که معجز موسی طلسم جادو را

19. به رنج بردن بیهوده گنج نتوان برد

20. که بخت راست فضیلت نه زور بازو را

21. به عشق روی نکو دل کسی دهد سعدی

22. که احتمال کند خوی زشت نیکو را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فرو شوی ای معلّم لوح بیداد
* که یار این حرف پیش از مکتب آموخت
شعر کامل
جامی
* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی
* تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
* تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو
شعر کامل
حافظ