سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 211

1. امروز در فراق تو دیگر به شام شد

2. ای دیده پاس دار که خفتن حرام شد

3. بیش احتمال سنگ جفا خوردنم نماند

4. کز رقت اندرون ضعیفم چو جام شد

5. افسوس خلق می‌شنوم در قفای خویش

6. کاین پخته بین که در سر سودای خام شد

7. تنها نه من به دانه خالت مقیدم

8. این دانه هر که دید گرفتار دام شد

9. گفتم یکی به گوشه چشمت نظر کنم

10. چشمم دور بماند و زیادت مقام شد

11. ای دل نگفتمت که عنان نظر بتاب

12. اکنونت افکند که ز دستت لگام شد

13. نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن

14. توبت کنون چه فایده دارد که نام شد

15. از من به عشق روی تو می‌زاید این سخن

16. طوطی شکر شکست که شیرین کلام شد

17. ابنای روزگار غلامان به زر خرند

18. سعدی تو را به طوع و ارادت غلام شد

19. آن مدعی که دست ندادی ببند کس

20. این بار در کمند تو افتاد و رام شد

21. شرح غمت به وصف نخواهد شدن تمام

22. جهدم به آخر آمد و دفتر تمام شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیر گردیدی و کشت املت زرد نشد
* بوی کافور شنیدی و دلت سرد نشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم
* بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
شعر کامل
حافظ
* باد گیسوی درختان چمن شانه کند
* بوی نسرین و قرنفل بدمد در اقطار
شعر کامل
سعدی