سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 214

1. سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد

2. غلغل ز گل و لاله به یک بار برآمد

3. مرغان چمن نعره زنان دیدم و گویان

4. زین غنچه که از طرف چمنزار برآمد

5. آب از گل رخساره او عکس پذیرفت

6. و آتش به سر غنچه گلنار برآمد

7. سجاده نشینی که مرید غم او شد

8. آوازه اش از خانه خمار برآمد

9. زاهد چو کرامات بت عارض او دید

10. از چله میان بسته به زنار برآمد

11. بر خاک چو من بی‌دل و دیوانه نشاندش

12. اندر نظر هر که پری وار برآمد

13. من مفلس از آن روز شدم کز حرم غیب

14. دیبای جمال تو به بازار برآمد

15. کام دلم آن بود که جان بر تو فشانم

16. آن کام میسر شد وین کار برآمد

17. سعدی چمن آن روز به تاراج خزان داد

18. کز باغ دلش بوی گل یار برآمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
* کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* مگر خدا ز رقیبان تو را جدا بکند
* عجب خیال خوشی کرده‌ام، خدا بکند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
* کایام گل و یاسمن و عید صیام است
شعر کامل
حافظ