سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 233

1. روندگان مقیم از بلا نپرهیزند

2. گرفتگان ارادت به جور نگریزند

3. امیدواران دست طلب ز دامن دوست

4. اگر فروگسلانند در که آویزند

5. مگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیست

6. که اهل معرفت از تو نظر بپرهیزند

7. نشان من به سر کوی می‌فروشان ده

8. من از کجا و کسانی که اهل پرهیزند

9. بگیر جامه صوفی بیار جام شراب

10. که نیک نامی و مستی به هم نیامیزند

11. رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار

12. هزار فتنه چه غم باشد ار برانگیزند

13. مرا که با تو که مقصودی آشتی افتاد

14. رواست گر همه عالم به جنگ برخیزند

15. به خونبهای منت کس مطالبت نکند

16. حلال باشد خونی که دوستان ریزند

17. طریق ما سر عجزست و آستان رضا

18. که از تو صبر نباشد که با تو بستیزند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
* چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
شعر کامل
حافظ
* بار محبت از همه باری گران‌تر است
* و آن کس کشد که از همه کس ناتوان‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
* دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی