سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 34

1. دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت

2. نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت

3. به خدا که پرده از روی چو آتشت برافکن

4. که به اتفاق بینی دل عالمی سپندت

5. نه چمن شکوفه‌ای رست چو روی دلستانت

6. نه صبا صنوبری یافت چو قامت بلندت

7. گرت آرزوی آنست که خون خلق ریزی

8. چه کند که شیر گردن ننهد چو گوسفندت

9. تو امیر ملک حسنی به حقیقت ای دریغا

10. اگر التفات بودی به فقیر مستمندت

11. نه تو را بگفتم ای دل که سر وفا ندارد

12. به طمع ز دست رفتی و به پای درفکندت

13. تو نه مرد عشق بودی خود از این حساب سعدی

14. که نه قوت گریزست و نه طاقت گزندت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم بدت مباد، که نقل و شراب من
* آماده از دو چشم چو بادام کرده ای
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا به شطرنج نظر با آن دو رخ بردیم دست
* در نخستین دست نقدِ دین و دل در باختیم
شعر کامل
جامی
* ز سحر چشم تو شاهین پنجهٔ شاهم
* ز بند زلف تو زنجیر گردن شیرم
شعر کامل
فروغی بسطامی