غزل شمارهٔ 346
1. مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل
2. که احتمال ندارم ز دوستان ورقی گل
3. خبر برید به بلبل که عهد میشکند گل
4. تو نیز اگر بتوانی ببند بار تحول
5. اما اخالص ودی الم اراعک جهدی
6. فکیف تنقض عهدی و فیم تهجرنی قل
7. اگر چه مالک رقی و پادشاه به حقی
8. همت حلال نباشد ز خون بنده تغافل
9. من المبلغ عنی الی معذب قلبی
10. اذا جرحت فؤادی بسیف لحظک فاقتل
11. تو آن کمند نداری که من خلاص بیابم
12. اسیر ماندم و درمان تحملست و تذلل
13. لا وضحن بسری و لو تهتک ستری
14. اذا لا حبه ترضی دع اللوائم تعذل
15. وفا و عهد مودت میان اهل ارادت
16. نه چون بقای شکوفست و عشقبازی بلبل
17. تمیل بین یدینا و لا تمیل الینا
18. لقد شددت علینا الام تعقد فاحلل
19. مرا که چشم ارادت به روی و موی تو باشد
20. دلیل صدق نباشد نظر به لاله و سنبل
21. فتات شعرک مسک ان اتخذت عبیرا
22. و حشو ثوبک ورد و طیب فیک قرنفل
23. تو خود تأمل سعدی نمیکنی که ببینی
24. که هیچ بار ندیدت که سیر شد ز تأمل
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده