سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 347

1. جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال

2. شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال

3. بدار یک نفس ای قاید این زمام جمال

4. که دیده سیر نمی‌گردد از نظر به جمال

5. دگر به گوش فراموش عهد سنگین دل

6. پیام ما که رساند مگر نسیم شمال

7. به تیغ هندی دشمن قتال می‌نکند

8. چنان که دوست به شمشیر غمزه قتال

9. جماعتی که نظر را حرام می‌گویند

10. نظر حرام بکردند و خون خلق حلال

11. غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود

12. عجب فتادن مردست در کمند غزال

13. تو بر کنار فراتی ندانی این معنی

14. به راه بادیه دانند قدر آب زلال

15. اگر مراد نصیحت کنان ما اینست

16. که ترک دوست بگویم تصوریست محال

17. به خاک پای تو داند که تا سرم نرود

18. ز سر به درنرود همچنان امید وصال

19. حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری

20. به آب دیده خونین نبشته صورت حال

21. سخن دراز کشیدیم و همچنان باقیست

22. که ذکر دوست نیارد به هیچ گونه ملال

23. به ناله کار میسر نمی‌شود سعدی

24. ولیک ناله بیچارگان خوشست بنال


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون ز نسیم می‌شود زلف بنفشه پرشکن
* وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را
* ور نه کدام قاصد پیغام ما گذارد
شعر کامل
سعدی
* قامت به ناز افراخته، خلقی ز پا انداخته
* دل‌ها مسخر ساخته، کشورستانی را ببین
شعر کامل
فروغی بسطامی