غزل شمارهٔ 348
1. چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل
2. یار من و شمع جمع و شاه قبایل
3. جلوه کنان میروی و باز میآیی
4. سرو ندیدم بدین صفت متمایل
5. هر صفتی را دلیل معرفتی هست
6. روی تو بر قدرت خدای دلایل
7. قصه لیلی مخوان و غصه مجنون
8. عهد تو منسوخ کرد ذکر اوایل
9. نام تو میرفت و عارفان بشنیدند
10. هر دو به رقص آمدند سامع و قایل
11. پرده چه باشد میان عاشق و معشوق
12. سد سکندر نه مانعست و نه حائل
13. گو همه شهرم نگه کنند و ببینند
14. دست در آغوش یار کرده حمایل
15. دور به آخر رسید و عمر به پایان
16. شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایل
17. گر تو برانی کسم شفیع نباشد
18. ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل
19. با که نگفتم حکایت غم عشقت
20. این همه گفتیم و حل نگشت مسائل
21. سعدی از این پس نه عاقلست نه هشیار
22. عشق بچربید بر فنون فضایل
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده